تقدیم به دلدادگان پارکر، یوروپن و شیفر
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۶۴۹۵۴
دوستی داشتم که هر زمان سر صحبت در زمینه شغل، پیشه و پول در آوردن میشد، نقبی به شغل من میزد و میگفت: «آن زمانی که من و شما مشغول سگدو زدن برای درآوردن یک لقمه نان حلال هستیم، فلانی (یعنی منِ پیمان طالبی) توی خانهاش نشسته و چیز مینویسد!» بعد از این مقدمه کوتاه، به مرور زمان که با این عزیز بیشتر حشر و نشر پیدا کردیم، فهمید که آواز دهل شنیدن از دور خوش است و اکثر اهالی قلم، از جمله خود من، آنچنان نانی از قلم عایدشان نشده و به سختی روزگار میگذرانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اساساً «قلم» مهمترین المان یا پدیدهای است که هنگام وصف روزنامهنگار، نویسنده و شاعر به آن استناد میشود. بهترین نمادی که شما میتوانید به کمک آن روحیات یک نویسنده و اوضاع و احوال او را ترسیم کنید. از میان تمام قلمها، بیشترین قلمی که میتواند فخامت و حرمت یک نویسنده را نشان دهد، خودنویس است. تمامی مراحل خریدن، پر کردن خودنویس از جوهر و نوشتن با آن بر صفحه کاغذی سفید، نوعی سانتیمانتالیسم فرهیختگی را به نمایش میگذارد. در بسیاری از فیلمهای سینمایی که درباره زندگی یک شاعر یا نویسنده ساخته شدهاند، زمانی که نویسنده در مرحله خلق اثر قرار دارد، یکی از حربههای کارگردان برای نشان دادن جایگاه قلم او، به رخ کشیدن خودنویسهایش است. در این شماره از «خرت و پرت» به سراغ دنیای خودنویسها رفتهایم و امیدواریم به ورطه سانتیمانتال شدن درنغلتیده باشیم!
روز جهانی خودنویس
روز جهانی خودنویس یک رویداد سالانه و برابر با اولین جمعه ماه نوامبر است که توسط علاقهمندان به خودنویس در سراسر جهان با برگزاری نمایشگاه، جشنواره و... این روز را گرامی میدارند تا سبب تشویق استفادهکنندگان و همچنین ترویج استفاده از خودنویس - که متأسفانه رو به فراموشی نهاده است - گردد. نخستین باری که روزی بهعنوان روز خودنویس ارج نهاده شد در تاریخ 2 نوامبر سال 2012 میلادی بود که با تعداد نفرات اندکی، این رویداد برای نخستین بار برگزار گردید؛ یعنی حدود 49 نفر برگزار کننده و 600 نفر بازدید کننده. در عصر تکنولوژی که نگارش با قلم و خودنویس جای خود را به نگارش با انواع کیبوردها و دستگاههای پیشرفته روز داده است هدف برگزارکنندگان، حفظ و زنده نگاه داشتن نگارش بهصورت دستی و معرفی خودنویس بهعنوان یک کالای ضروری در زندگی بود. این رویداد در سال دوم مصادف با 1 نوامبر سال 2013 با استقبال بیشتری روبهرو شد و تعداد بازدیدکنندگان به حدود 2000 نفر افزایش یافت یعنی چیزی بیشتر از دوبرابر نسبت به سال گذشته. در 7 نوامبر سال 2014 که سومین سالی بود که اولین جمعه ماه نوامبر بهعنوان روز خودنویس گرامی داشته میشد، با افزایش دوبرابری نسبت به سال گذشته چیزی حدود 4000 نفر بازدیدکننده ثبتنام کردند که موجب غافلگیری برگزارکنندگان شد. در سال سوم برگزارکنندگان بهسمت و سوی فضای مجازی و معرفی خودنویس و گرامیداشت این روز از طریق فضای مجازی و با استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی هم نیمنگاهی داشتند. اولین جمعه ماه نوامبر سال 2015 نیز، جشن گرامیداشت روز خودنویس در کشور فیلیپین برگزار شد. حدود 10000 نفر بازدیدکننده دورهم جمع شدند و از آن سال به بعد بهدلیل ثبت جهانی این روز در همه کشورها، با برگزاری جشن، روز خودنویس را گرامی میدارند و تمامی علاقهمندان به خودنویس، در کنار یکدیگر جمع میشوند.
نوشتن با خودنویس همینگوی
کارخانه مونته گراپا در سال 1912 در شهر شمالی Bassano del Grappa در کشور ایتالیا تأسیس شده و ساختمان اصلی کارخانه همچنان در این شهر پابرجاست. این ساختمان در طول تاریخ شاهد اتفاقات مختلفی بوده است؛ که میتوان از آن بهعنوان منبع الهام بسیاری از محصولات بینظیر مونته گراپا یاد کرد. برای مثال میتوان به جنگ جهانی اول اشاره کرد که طی آن سالها یکی از شهرهای مهم برای اجرای عملیات نظامی بود. یکی از این اتفاقات مهم حضور نویسنده شهیر، ارنست همینگوی بود که در آن دوران داوطلبانه به میدان جنگ آمده و بهعنوان راننده آمبولانس در آن منطقه فعالیت میکرد. این عمل او برای تمام اهالی قابل تحسین و فراموش نشدنی بود و از همه مهمتر اینکه وی برای نوشتار خود از قلم مونته گراپا استفاده میکرد.
مونته گراپا بهمنظور ادای احترام ویژه نسبت به ارنست همینگوی نویسنده، رمان نویس و روزنامه نگار امریکایی در سال 2016 مجموعه بینظیر Hemingway را رونمایی کرد. مجموعه قلمهای همینگوی چهار فصل زندگی این هنرمند را به تصویر میکشد، که شامل نویسنده، سرباز، ماهیگیر و مسافر است. از این مجموعه بینظیر 100 عدد خودنویس، خودکار و رواننویس تولید شده که 10 عدد از آنها با طلا و بقیه با نقره تزئین شدهاند. جان همینگوی (نوه ارنست همینگوی) در مراسم رونمایی از این قلمها گفته بود که این 4 قلم بیهمتا توانستهاند چهار دوره زندگی این نویسنده شهیر را به نحو احسنت بیان نمایند؛ او در ادامه صحبتهایش به این مسأله مهم اشاره میکند که ارنست همینگوی برای نوشتن کتاب Strange Tribe از خودنویس استفاده کرده است. او احساسی را که موقع نوشتن با خودنویس به او دست میدهد اینگونه بیان مینماید: «نوشتن با خودنویس مانند شنا کردن در آب است؛ با این تفاوت که هنگام نگارش با خودنویس این افکار شما است که در اطراف شما حرکت میکند و توسط رقص خودنویس روی کاغذ یک اثر زیبا و بینظیر را ثبت مینماید و صاحب این اثر قلم شما است.»
مونتهگراپا برای تولید این مجموعه نفیس از سلولوئید موجود در چوب استفاده کرده است؛ که از این ماده در تولید کاغذ هم استفاده میشود. لازم به ذکر است که مونته گراپا اولین کمپانی ساخت قلم به وسیله سلولوئید در جهان است. برای تزئین این قلم بینظیر روی بدنه تصویر یک ماشین تحریر حک شده است که یکی از ابزارهای کار همینگوی در سال 1953 بوده است. نوک این قلم از طلای 18 عیار ساخته شده و در سه اندازه نازک، متوسط و ضخیم موجود است. روی تاج (قسمت بالای) درپوش این قلم از نماد هنری با سبک آرت دکو استفاده شده که بیانگر نوع نگرش و نگارش همینگوی است. روی گیره قلم نیز تصویر یک خودنویس حک شده است که بیانگر ارتباط نزدیک بین همینگوی و شهر زیبای Bassano Del Grappa و کمپانی مونتهگراپا میباشد.
ماجرای قلمبازیهای دهباشی
بدون شک یکی از نمادهای علاقه به خودنویس بین ما ایرانیها، علی دهباشی است. اکثر علاقهمندان فرهنگ، دهباشی را غالباً با چهار، پنج خودنویس در جیب به خاطر دارند. او در یادداشتی ماجرای علاقهاش به قلمها را به سال ششم ابتدایی ارجاع میدهد و مینویسد: «آن زمان معدل بالایی آوردم و با پدرم برای خرید یک قلم و خودنویس به قلمفروشی در خیابان جمهوری فعلی روبهروی هتل نادری نزد آقای لطیفی رفتیم؛ اما آقای لطیفی گفت این بچه است و خریدن خودنویس برایش زود است؛ من هم نشستم کف مغازه و گریه سر دادم که دل لطیفی و پدرم به رحم آمد و منجر به این شد که آخر قلم و خودنویس سناتوری را به 45 ریال خریداری کردیم و من از آن روز تا به امروز شوق قلم و خودنویس را حفظ کردم و هیچ چیز برایم لذت بخشتر از این نیست که انگشتانم جوهری شود... کار به جایی رسید که گاهی هزینه قبضهای آب و برق و تلفن را بابت هزینه خرید قلم و خودنویس جدید میدادم و با آمدن قبض بعدی قضیه برملا میشد. هنوز هم مثل همان زمان ذوق، شوق و همان عجله را در داشتن خودنویس دارم. هیچگاه روزی را سپری نکردم که حداقل سه قلم و خودنویس در جیبم نباشد، در سفرهای خارجی هم نان باگت با آب خوردم تا بتوانم یک قلم و خودنویس تهیه کنم. البته حادثهای باعث شد تا روزی نیمی از خودنویسهایم را بفروشم، پیش از آن تعداد خودنویسهایم متجاوز از 800 خودنویس بود اما حال حدود 400 خودنویس دارم.»
شوق خودنویس داشتن در سالهای بعد دهباشی را یک مجموعهدار کرد، به صورتی که بهدنبال قلم بزرگان رفت، برای به دست آوردن قلم هایشان جست وجو کردم و در نهایت به قلم فروشی رسید که بیشتر بزرگان از او قلم میخریدند. آن فروشنده خاطرات خود از شخصیتها و مشتریهای قلم و خودنویسهایش را برای دهباشی باز گفته بود. مثلاً گفته بود که دکتر محمد مصدق یکی از مشتریانش بود و همیشه خودنویس پارکر 51 میخرید. دهباشی در بخشی دیگری از خاطرات قلمیاش مینویسد: «دکتر [احمد] تفضلی در یکی از آبادیهای اطراف کمبریج زندگی میکرد، برای همین در یکی از کنفرانسهایی که به آنجا رفته بودم، پرسان پرسان و زیر باران شدید منزلش را یافتم و در زدم. با مجله ما آشنا بود، وقتی ماجرای قلم بازیهایم را شنید، خودنویس هدایت را به من اهدا کرد و گفت: «این همان جوهری است که صادق هدایت آخرین بار پر کرده بود و اکنون در آن خشک شده است.» این خودنویس الان در دفتر دهباشی است و در یکی از مستندهایی که درباره او ساخته شده آن را دیدهایم.
در سالهای بعد خودنویس افرادی مانند نصرت کریمی، عبدالحسین زرینکوب و جلالالدین آشتیانی نیز به دهباشی رسید. برخی از بزرگان فرهنگ و هنر وصیت کردند که پس از مرگ خودنویسشان را دهباشی داشته باشد و عدهای نیز در زمان حیات خود قلمهایی که با آن کتابهای خود را مینوشتند، به او اهدا کردند. دهباشی میگوید: صادق چوبک، هنگامی که به دیدنش رفتم 20 سالی میشد که با مشکل کمبود بینایی روبهرو بود و دیگر نمینوشت، حتی نامههایش را تقریر میکردند و او تنها امضا میکرد. پس از درگذشتش قدسی چوبک قلم و خودنویس صادق را در میان وسایلش پیدا کرد و به همراه نامههایش برایم فرستاد، در آن نوشته بود: «او خود خواسته است خودنویسش را برای شما بفرستم.» خاطره جالب دیگری نیز وجود دارد از مصاحبهای که دهباشی در دوره حیات فریدون آدمیت کرده بود و روزی در آن گفته بود که دوست دارد خودنویس آدمیت را داشته باشد. بعد از آن آدمیت روزی به دهباشی گفته بود: «تو اگر خودنویس مرا میخواستی چرا به خود من نگفتی و در روزنامهها نوشتی!» به همین شکل خودنویس پارکر آدمیت که با آن کتابهایش را نوشته بود، نیز به دهباشی رسید.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: ارنست همینگوی قلم و خودنویس خودنویس ها نوامبر سال بی نظیر قلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۶۴۹۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمسایی قهرمانی آسیا را به خانواده شهید غیرت تقدیم کرد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، سرمربی تیم ملی فوتسال ایران عنوان قهرمانی جام ملتهای آسیا ۲۰۲۴ را به خانواده «حمیدرضا الداغی» شهید غیرت، اهدا کرد.
تیم ملی فوتسال ایران با پیروزی مقابل تایلند توانست قهرمان جام ملت های آسیا ۲۰۲۴ شود.
بعد از این پیروزی و کسب جام، وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال ایران در ویدئویی که کانال فدراسیون فوتبال منتشر کرده است، این جام را به شهید غیرت «حمیدرضا الداغی» و خانواده وی اهدا کرد و گفت: امیدوارم همه ما در مسیر رشد و تعالی کشور گام برداریم.
وی اضافه کرد: قهرمانی تیم ملی فوتسال ایران در آسیا را به مردم خوب کشورم تبریک میگویم. امروز همه ما ادای دین کردیم و تلاش ملی پوشان ایران باعث شد شور و شعف در بین ورزش دوستان ایجاد شود. در همین مدت پیام های بسیاری را از مسئولان عالی رتبه کشور دریافت کردیم و خوشحالیم که نگاه ویژه ای به ورزش به خصوص فوتبال دارند.
شهید حمیدرضا الداغی، هشتم اردیبهشت پارسال در یکی از معابر شهری سبزوار در درگیری با تعدادی از اراذل و اوباش که به ۲ دختر جوان تعرض کرده بودند، با سلاح سرد به شدت مجروح شد و به فیض شهادت نائل آمد.